سمیه نرو...

سلام,

امروز می خوام یه مطلب غیر فنی بنویسم در مورد اینکه چرا یه نیرو ( بیشتر منظورم نیرو های فنی و متخصص هست ) یک شرکت رو ترک می کنه اما قبل از شروع بگم که من متخصص حوزه ی منابع انسانی نیستم و مطلب پیش رو بیشتر تجربه ی شخصی هست.

بیشتر بخوانید : پمپ وکیوم آبی چیست؟

من تقریبا از سال 90 دارم توی حوزه ی IT کار می کنم که بخش عمدش رو به عنوان برنامه نویس مشغول به کار بودم, کار در شرکت های مختلف و می شه گفت زیادی رو تجریه کردم, البته زمانی که من شروع به کار کردم و شاید تا همین 3-4 سال پیش اینقدر استارت آپ و شرکت فعال توی حوزه ی فناوری وجود نداشت و انتخاب ها واقعا محدود بودن مخصوصا برای یکی مثل من که ساکن تهران نیست و همیشه باید مسیر رفت و آمد هم جزو فیلتر های اصلیش قرار بده.

توی این مدت با آدم های زیادی کار کردم و مدیریت هایی با سبک های مختلف تجربه کردم و همینطور شاهد رفت و آمد های زیادی بودم ( منظورم استخدام و استعفا هست ), خوب این مطلب روی قسمت استعفا تمرکز داره و طبق تجربه ای دارم دلایل زیر می تونه باعث استعفای افراد بشه.

بیشتر بخوانید : وکیوم آبی چیست؟

تغییر محل شرکت:

وقتی به نفر یه شرکت رو برای کار کردن انتخاب می کنه قطعا یکی از فاکتور های انتخابش مسیر و فاصله ی اون شرکت به محل زندگیش هست, مثلا کسی که خونش تهرانپارس ( شرق تهران ) هست هیچ وقت دوست نداره بره آریا شهر( غرب تهران ) سر کار, پس اگر شرکت شما تهران پارس هست و یهو تصمیم می گیرید برای آریا شهر باید انتظار ریزش یه سری از نیروهاتون رو داشته باشید.

عدم پرداخت منظم حقوق و مزایا:

شما انسان بسیار شریف و خوش قلب... اما شرافت شما اجاره خونه ی نیروی شما رو پرداخت نمی کنه, یکی از شرکت هایی که من کار می کردم مدیر بسیار با شخصیت, خوش قلب و مهربونی داشت اما شرکت درگیر مشکلات مالی شدید بود و شخص من و خیلی از همکارای دیگه مدتی رو بدون دریافت حقوق (‌برای من 7 ماه ) کار کردیم چون خیلی مدیرمون رو دوست داشتیم... اما کار به جایی رسید که برای هزینه ی رفت و آمد هم به مشکل خوردیم و اجبارا از شرکت جدا شدیم.

قوانین خود خواهانه و غیر منصفانه:

بیشتر بخوانید : پمپ وکیوم چیست؟

قوانینی مثل اینکه ما اینجا اضافه کار پرداخت نمی کنیم اما کسر کار داریم, عصر هر چقدر وایسید وظیفتونه چون ما استارت آپ هستیم و شرکت دولتی نیستیم و کار باید پیش بره هر طور شده اما اگر صبح ها تاخیر کنید طبق قانون وزارت کار از حقوق شما کسر می شه... یا مثلا شما روز تعطیل یا ساعات غیر کاری هم اگر لازم بشه باید کار کنید یا بیاید شرکت (‌ بدون پرداخت اضافه کار ) اما مرخصی نداریم و اگر برید مرخصی غیبت محسوب می شه و از حقوقتون کم می شه.. مدیر عزیز! آخر ما نفهمیدیم شما استارت آپی و تفکر دولتی ندارید یا نه متعهد به قوانین وزارت کار هستید !؟

یکی از شرکت هایی که من کار می کردم قصد داشت نمایشگاه شرکت کنه و 20 روز مونده به شروع نمایشگاه تصمیم به توسعه ی یه محصول گرفت برای ارائه در اون نمایشگاه, من و یکی از همکار ها به مدت 1 ماه هر شب تا 1 الی 2 شب می موندیم شرکت تا کار برسه و خوب طبیعتا صبح دیر میومدیم چون شب قبلش جنازه شده بودیم... در نهایت اپلیکشن به نمایشگاه رسید و آخر ماه ما نه تنها پاداشی نگرفتیم بلکه بابت تاخیر های صبح کسر حقوق هم خورده بودیم! ماه بعد من استعفا داد.

دخالت های بی مورد در موارد تخصصی :

یکی از اعصاب خورد کن ترین جمله هایی که یه مدیر به نیروی فنی می تونه بگه این جمله هست:

"اینکه کاری نداره! کار 1 روزه".

 

یکی دیگه از کار های اعصاب خورد کن:

"این دکمه اینجا جاش خوب نیست, بردار بزار اونجا... رنگش هم عوض کن."

 

یه مورد اعصاب خورد کن دیگه:

"مطمئنی ؟ می خوای زنگ بزنی از فلانی هم بپرسی ؟"

 

مدیر عزیز! نیرویی رو که استخدام کردی باید بهش اعتماد داشته باشی... اگر اعتماد نداری بهتره وقت دو طرف رو تلف نکنی و سریع تر قطع همکاری کنی, چون دیر یا زود نیروت این کار رو می کنه, اگر فکر می کنی مخصوصا زمان طولانی می ده که راحت باشه و وقت تلف کنه, اگر فکر می کنی نمی دونه محصول رو چطور طراحی کنه, اگر کلا فکر می کنی بلد نیست یا ضعیفه, با یه خداحافظی همه رو خوشحال کن... در غیر اینصورت دخالت نکن یا حداقل با نیروهای قدیمی که روشون شناخت داری و بهت ثابت شده هستن این کار رو نکن! فرار می کنن.

ایجاد جو نا مناسب, خشک, بی روح و مدرسه ایی:

افرادی یه شرکت تایم خیلی زیادی از روز رو با هم و داخل شرکت می گذرونن, اگر محیط متشنج, خشک و بی روح باشه تحملش عذاب آور می شه, شرکتی کار می کردم که همکارا بعد از 1 سال همکار بودن هنوز همدیگه رو به فامیلی صدا می زدن! کوچکترین اطلاعاتی در مورد همدیگه نداشتن! چون مدیر شرکت اجازه نمی داد بچه ها با هم صحبت کنن شوخی کنن صمیمی بشن و ... هر بار صدای صحبت 2 نفر با هم میومد و بحث غیر کاری بود داخلی مسئول دفتر زنگ می خورد و ایشون میومدن و تذکر می دادن که صحبت نکنید! حتی تجربه ی تفکیک جنسیتی هم داشتم توی یه شرکت دیگه!!!

 

مدیر محترم! فکر می کنید چرا شرکت های بزرگ دنیا اینهمه به فکر رفاه و شادابی نیرو هاشون هستن ؟ از دیزاین دفتر های کارشون گرفته تا وسایل بازی و دورهمی و ایونت های مختلف. تا وقتی به این دید نرسیدی که کارمند من برده ی من نیست و موفقیت بیزینس تا حد زیادی به منابع انسانیش وابسه هست کسب و کار راه ننداز.

فراهم نبودن شرایط پیشرفت فنی:

یکی از علایق مهم صاحبان کسب و کار اینه که بگن همه ی تسک ها فورسه مگر اینکه خلافش ثابت بشه! این فورس بودن همیشگی باعث می شه نیروی فنی از هرآنچه بلده و روش مسلطه استفاده کنه که زمان از دست نده, بعد یه مدت می بینه کلی تکنولوژی جدید اومده که فرصت نشده از هیچ کدومش استفاده کنه در نتیجه پسرفت کرده چون از نیاز بازار کار عقب مونده. اینکه اجازه ندید نیروی فنی از لحاظ فنی پیشرفت کنه مثل اینه که یه فوتبالیست رو 1 فصل روی نیمکت بشونید!

البته بیزینس هم نیازهای خودش رو داره و نمی شه فاکتور زمان رو مهم ندونست اما باید یه تعادل مناسبی برقرار بشه چون این مورد به جز دلسرد کردن نیرو به خود کسب و کار هم در بلند مدت ضرر می زنه, چون کسب و کار وابسته به IT باید حدالامکان همگام با تکنولوژی پیش بره وگرنه محکوم به نابودیه چون اگر این همگام بودن پله پله نباشه باید درآینده ای نه چندان دور کل محصول و زیر ساخت کوبیده بشه و از نو بیاد بالا اونم با یه هزینه ی سنگین... به عنوان مثال الان شرکت حرفه ای وجود داره که برنامه نویس هاش سورس کد رو با فلش بین همدیگه رد و بدل کنن !؟ ولی در مقابل استفاده از همین ابزارهای Version Control مثل Git هم ما مقاوت ها دیده ایم در گذشته.


کارهایی که باید انجام شوند

کارهایی که باید انجام شوند بُزرگان حوزه نوآوری و کسب‌وکار سال‌های سال است که مُوکدانه درباره? مفهوم ارزش و اهمیت عرضه ارزش به مُشتری‌جماعت صحبت می‌کنند. اگر مُنصِف باشیم، برجسته شدن مفهوم عرضه? ارزش در کسب‌وکارها مرهون نوشته‌های الکساندر اُستروالدر است؛ که، هفت هشت سالی می‌شود که بر مفهوم ارزش متمرکز است؛ و مفهوم عرضه ارزش به مُشتری‌جماعت را در قلب تمام مُدل‌ها و کتاب‌هایش قرار داده است.

 

واقعیت آن است که جنابِ اُستروالدر آغازگر مفهوم‌سازی برای ارزش نیست. هنگامی‌که اُستروالدر تازه از دبیرستان فارغ‌التحصیل شده بود و درباره مسیر تحصیلی‌اش از گاج و قلم‌چی مشورت می‌گرفت؛ آقای آنتونی اولویک مفهوم کارهایی که باید انجام شوند (Jobs To Be Done) را با کلیتون کریستینسن، یک از اسطوره‌های دنیای نوآوری، مطرح کرد؛ و مرحوم کریستینسن نیز ‌به‌طور مختصر درباره مفهوم JTBD در کتاب The Innovator"s Dilemma صحبت کرد. بعدتر، آنتونی اولویک تمام مفاهیم مرتبط با کارهایی که باید انجام شوند را در قالب کتابی مُستقل، با مقدمه? اُستروالدر مُنتشر کرد. اُستروالدر از دوستان، و مقدمه‌نویس بیشتر کتاب‌ها و نوشته‌های آنتونی اولویک است.

بیشتر بخوانید : برش لیزر چیست؟

کارهایی که باید انجام شود (Jobs To Be Done) همان ارزش ملموس و مطلوبی است که باید خلق، و به مُشتری بی‌نوا عرضه شود؛ که اگر خلق و عرضه نشود، قوام و دوام کسب‌وکار با کرام‌الکاتبین است!

بیشتر بخوانید : برش لیزر استیل چیست ؟

به‌زعم دیوید تیس، یکی دیگر از اسطوره‌های دنیای نوآوری، مُدل کسب‌وکار مترادف با خلق ارزش، عرضه? ارزش، و کسب‌ِ منفعت از ارزش است؛ اُستروالدر و پیگنیور ساختار بوم کسب‌وکار را برمبنای همین تعریف طراحی کرده‌اند؛ و مفهوم کارهایی که باید انجام شوند در قلب این بوم است!

 

این را هم بگویم که ارزش، مفهومی حداقل دوسویه است، و کسب‌وکارها هنگامی قوام می‌گیرند و در دوام پیدا می‌کنند که ارزشِ خلق‌شده و عرضه‌شده، هم باید برای مُخاطب مطلوب باشد، و هم برای بُنگاه مطبوع باشد. به‌بیان غیردقیق، ارزش یا منفعت حاصل از «کارهایی که باید انجام شوند» باید در مرکز موازنه? منفعت میان بُنگاه و مُشتری باشد!

 

و کلام آخر اینکه، اُستروالدر در طراحی بوم کسب‌وکار نیم‌نگاهی نیز به تعریف مارتین از نوآوری داشت که نوآوری را ماحصل همگرایی متوازن میان سه مفهوم کسب‌وکار، مُشتری، و تکنولوژی تعریف کرده بود.